معنی کلاود برنارد

پدر پزشکی تجربی

برنده نوبل پزشکی در سال 1970 میلادی

کاشف لوزالمعده

حرارت کشنده در چرخ و فلک

برنده نوبل ادبیات در سال 1925 میلادی

برنارد. [ب ِ] (اِخ) (سن...) یکی از شخصیتهای بزرگ عالم مسیحیت که عرفان وی مخالف طرفداری اصالت عقل که ابلار مدافع آن بود، می باشد. وی دیر کلروو را دایر نمود و در دومین جنگ صلیبی در آنجا وعظ کرد. مکتوبات و بحثهایی در حکمت الهی ازو بجای مانده و ذکران وی بیستم اوت است. برنارد بسال 1091 م. در قصر فونتن، نزدیک دیژون متولد شد و بسال 1153 م. درگذشت. (از فرهنگ فارسی معین).

برنارد شاو. [ب ِ] (اِخ) جرج. نویسنده ٔ ایرلندی. وی در 26 ژوئیه ٔ 1856 م. در دوبلین در خانواده ای تهی دست متولد شد. در کودکی عشق به موسیقی را از مادر هنرمند خویش به ارث برد. پس از تحصیل اندک برای امرار معاش به کارهای مختلف مشغول شد سپس در لندن در روزنامه ای بکار پرداخت و با نوشتن مقالات معاش خود را تأمین میکرد. درسال 1879 م. به تحریر داستان و نمایشنامه آغاز کرد.در سال 1882 م. به فعالیتهای سوسیالیستی پرداخت. برنارد شاو در نمایشنامه نویسی قویتر از داستان نویسی است. وی در نمایشنامه های خود افراد جامعه را با همه ٔ دردها و رنجها و تیرگیهای درونی نشان میدهد. نویسنده ای واقعبین است و آثار او با بذله گویی و طنز توأم می باشد. وی در سوم نوامبر 1950 م. درگذشت. ازجمله نمایشنامه های اوست: لاس زن، شغل بانو وارن، مرد سرنوشت، شاگرد شیطان، قیصر و کلئوپاترا، بشر و فوق بشر، سرگرد باربارا، پیگمالیون، کاترین بزرگ، ژاندارک مقدس، روزهای طلایی شارل شاه. و ازجمله داستانهای کوتاه وی، عشق در میان هنرپیشگان و شغل کاشل بایرون و یک سوسیالیست غیراجتماعی را میتوان نام برد. برنارد شاو رساله ها و کتبی درباره ٔ سوسیالیسم نوشته که از آن جمله است: فابیانیسم و امپراتوری و راهنمای زن باهوش بسوی سوسیالیسم و سرمایه داری. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به پانزده گفتار مجتبی مینوی شود.

برای اینکه بتوانید با دیگران در کمال آرامش زندگی کنید، از آنها جز آنچه می توانند در راهتان نثار کنند، توقع چیز دیگری نداشته باشید.

تجربه و آزمون عبارت است از پیگیری روش منظم اندیشه ها و باورهای ما بر حسب تجربه و آزمایش در اعمال.

کاش می توانستم کلاه در دست در خیابانی شلوغ بایستم و از مردم، تمامی وقت های تلف شده ی آن ها را گدایی کنم.

بدون وجود قهرمانان، انسان، موجود دردمندی است که نمیداند تا کجا میتواند پیش برود.

چوب و سنگ می تواند استخوانهایم را بشکند، اما کلمات و جملات هرگز موجبات ناراحتی ام را فراهم نمی کند.

هیچ کس قادر نیست ما را خوار و حقیر نماید و آسودگی و آرامش فکرمان را بر هم زند، مگر آنکه خودمان ابزار این کار را در اختیارشان قرار دهیم.

انقلاب، ستمدیدگان را آزاد نمی کند، [بلکه] تنها استثمارگران را تغییر می دهد.

آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسانها از آن وحشت دارند.

معنی حقیقی آزادی، مسئولیت است و به همین دلیل است که اغلب از آن می ترسند.

ملت از راه آزادی به تعلیم و تربیت دست می یابند، نه برعکس.

بزرگترین نعمت خدا هستی و حیات است.

بهترین مکان برای یافتن پروردگار، باغ وجودت است. می توانی او را در آنجا جستجو کنی.

از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.

مردم موفق کسانی هستند که بر می خیزند و به دنبال خواسته خود حرکت می کنند و اگر آن را نیافتند با تلاش و کوشش آن را به وجود می آورند.

او هیچ چیز نمی داند، اما تصور می کند و تظاهر می کند که همه چیز را می داند، این تعریف کوتاه و یک نماینده ی مجلس است.

قوانین طبیعت با رسوم قبیله ی شما تفاوت دارد.

بیشتر مردم دعا نمی کنند، تنها التماس می کنند.

هرگز برای پول ازدواج نکنید، چون برای پول در آوردن راههای آسانتری هم وجود دارد.

مردی که در نبرد زندگی می خندد، سزاوار ستایش است.

مرد موفق کسی است که با جهان سازگار می شود و بازنده کسی است که با پافشاری می خواهد جهان را با خویشتن سازگار کند. بنابراین، همه ی پـیشرفت های جهان، کار بازندگان است.

زن زشت در دنیا وجود ندارد. تنها برخی از زنان هستند که نمی توانند خود را زیبا جلوه دهند.

حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که هنگام پرخاش و جدال با هم دارند، نمایان می شود.

اصل و نسب مردان زمانی مشخص می شود که آنها بر سر مسایل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند.

یک عمر اشتباه کردن، نه تنها افتخارآمیز است، که بسیار سودمندتر از یک عمر نشستن بیهوده است.

عشق، خطای آشکار فرد در تمایز یک آدم عادی از دیگر آدمهای عادی است.

پول گرسنگی را درمان می کند، ولی درمان اندوه و درد نیست.

هیچ گاه در اندیشه ی مرگ نباشید، بی گمان، مرگ در اندیشه ی شماست.

علت بدبختی و بیچارگی ما داشتن فرصتهای زیادی است که صرف اندیشیدن درباره خوشبختی و بدبختی می گردد.

راز بدبختی و بیچارگی ما اوقات فراغتمان است که آن را با فکر کردن در مورد خوشبختی و بدبختی می گذرانیم.

دانش زمانی خطرناک است که فکر کند به هدف خود رسیده است.

دانش در دو صورت خطرناک می شود: اول اینکه در دست آدم نادانی قرار گیرد و دوم اینکه فکر کند به هدف خود رسیده است.

تنها زمانی باید از فکر کردن به آینده غافل شد که در حقیقت، آینده ای وجود نداشته باشد.

به ندرت اشخاصی را پیدا می کنید که در سال، بیش از دو یا سه بار فکر کنند. من خودم با هفته ای یکبار یا دو بار فکر کردن به شهرت جهانی رسیده ام.

یک محصل باید کتابهای خوب بخواند، اما یک نویسنده باید کتابهای بیهوده را هم مطالعه کند. من مزخرف ترین کتابها را می خوانم و با اینکه جواهر قیمتی اغلب در خزانه هاست، گاهی در ویرانه ها گنجهایی پیدا می شود که آدم را بسیار دگرگون می کند. آدم باید از هر سوراخ و سنبه ای خبر داشته باشد.

یک بطری که تا نیمه آب داشته باشد، از نظر یک فرد خوشبین نیمه پر است، اما از نظر یک فرد بدبین نیمه خالی به شمار می رود.

هر چقدر توانایی های افراد کمتر باشد؛ ادعای آنها بیشتر خواهد بود.

وقتی جوان بودم متوجه شدم از هر ده عملی که انجام می دهم، نُه تای آن اشکال دارد. من نمی خواستم آدم بدنامی باشم، بنابراین ده مرتبه بیشتر کار می کردم.

وقتی آدم بفهمد که به هرچیزی - هر چقدر چندش آور- می تواند عادت کند به این ضرورت پی می برد که باید همه ی چیزهای عادی زندگی اش را وارسی کند.

وقتی انسان ببری را بکشد، نامش را تمرین مردانگی می گذارند. ولی وقتی ببری انسان را بدرد، نام این کار را توحش و آدمخواری می نهند؛ تفاوت جنایت و عدالت هم در قاموس بشر از این بیشتر نیست.

و اما طول عمر سعادت! هیچ انسان زنده ای قادر نخواهد بود در برابر آن تاب بیاورد؛ ممکن است دوزخی بر روی زمین باشد.

خوش بین ها و بدبین ها هر دو به بشر خدمت کرده اند؛ اولی با آفریدن هواپیما و دومی با آفریدن چتر نجات!

پیشروان، انسانهایی هستند که برای رسیدن به مطلوب خویش به پا می خیزند و اگر بدان دست نیابند به ساختن آن همت می گمارند.

بهترین مصلح کسی است که اصلاح را از خود شروع کند.

به تجربه آموختم که انسانها هرگز از تجربه چیزی نمی آموزند.

انسانها نه به نسبت تجربه های خود، بلکه به نسبت ظرفیتی که برای تجربه کردن دارند عاقل هستند.

زندگی، پُر از ماجراهای دلنشین و هیجان انگیز است؛ هرگز شانس خود را برای یافتن آنها از دست ندهید.

جوانی، زمانی است که شما پدر و مادر خود را بابت هر چیزی گناهکار میدانید و پختگی، زمانی است که میآموزید همهی گناهها به گردن بیتجربگی نسل جوانتر است.

انسان ها به نسبت ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقل اند نه به نسبت تجاربی که اندوخته اند.

آن که می تواند، انجام می دهد و آن که نمی تواند، انتقاد می کند.

هر کسی نمی تواند حافظ، سعدی یا مولانا شود؛ هر کس به جای خود و برای خود کسی است؛ هر کس دارای سبکی است.

آن که حقیقت را پنهان می کند، می خواهد با دست روی خورشید را بپوشاند.

بدون هنر، ظریف نبودن واقعیت، دنیا را مکانی تحملناپذیر میسازد.

در هرچیز بامزه ای، حقیقتی وجود دارد.

یک خانواده شاد چیزی جز یک بهشت زودرس نیست.

مزهی زندگی به سبب مرگ از دست نمیرود، همان گونه که خنده ما از جدی بودن زندگی نمیکاهد.

تو چیزها را می بینی و می پرسی: چرا؟ من خواب چیزهایی را که وجود ندارند می بینم و می گویم: چرا که نه؟

برای اینکه دانش ملکه شود، آموختن کافی نیست عمل لازم است.

تنها دانشی باقی می ماند و فراموش نمی شود که همراه با عمل باشد.

مغز ابلهان، دانش را به پنداشته ها، فلسفه را به نادانی و هنر را به خودنمایی مبدل می کند.

اگر راهش را بدانی هر سخنی می توان گفت، وگرنه هیچ؛ ظرافت در دانستن آن راه است.

از شگفتی های زندگی این است که مرگ، درست زمانی ما را درمییابد، که آماده شدهایم تا از یک زندگی شیرین برخوردار شویم.

گذراندن زندگی در جهت هدفی که آن را بزرگ و شکوهمند میدانید، منجر به شادی و سرور راستین میشود.

همیشه راست بگو، اما هر راستی را نگو.

سعی کنید آنچه را که دوست دارید به دست آورید، وگرنه زمانی خواهد رسید که ناچارید آنچه را به دست آورده اید، دوست داشته باشید.

دو تراژدی دردناک در زندگی وجود دارد: یکی اینکه در عشقت ناکام شوی و دیگر اینکه به وصال عشقت برسی.

روح من به دنیا کمک خواهد کرد که به خودش کمک کند.

هرچه بیشتر کار می کنم، بیشتر زندگی می کنم.

اکنون از لحاظ علمی ثابت شده است که اندیشهی مثبت، صدها بار نیرومندتر از اندیشهی منفیست.

برنارد آرنو متولد 5 مارس 1949 در روبه فرانسه است. او رییس بخش اجرایی و رییس اصلی کمپانی لویی ویتون فرانسه و همچنین سرمایه گذار و هنریاب فرانسوی است. او در اپریل 2019 با ثروتی در حدود 94.6 میلیارد دلار به عنوان ثروتمندترین مرد اروپا و چهارمین مرد ثروتمند جهان از طرف مجله فوربز انتخاب شد.
ابتدای راه
آرنو در سال 1971 در رشته مهندسی از دانشگاه پلزو شهرستان اسون فرانسه فارغ التحصیل شد. در همان سال او مدیریت ساخت و ساز شرکت پدرش شد و این کار او را به سمت شغل مشاور املاک سوق داد. پس از اضافه شدن به شرکت پدر، او تصمیم گرفت تا شیوه کاری آن را برای سود بیشتر عوض کند. او پدرش را راضی کرد تا تمرکز اصلی شرکت را به مشاوری املاک تغییر دهد و همین کار او باعث شد تا این شرکت با رهبری پدرش بسیار سود کند.
شروع کار حرفه ای
با دارایی در حدود 15 میلیون دلار او و شریکش آنتونی برنهیم، خرید یک نساج ورشکسته که مالک قسمت مد شرکت کریستین دیور بود را تا 80 میلیون دلار افزایش دادند و همین امر باعث شد تا در سال 1987 آرنو از طرف رییس شرکت لویی ویتون هنری ویسمیر دعوت به سرمایه گذاری در بخش اصلی این کمپانی شود. طی چند سال آرنو پول زیادی را سرمایه گذاری کرد و همچنین سود چشمگیری هم داشت به طوری که در پایان سال 1989 او مالک 43.5 درصد از شرکت ویتون بود. بعد از آن آرنو تعداد زیادی از کارمندان پیر کمپانی را برکنار و نیروی جوان را به شرکت تزریق کرد تا از این طریق بتواند راحت تر ایده های خود را عملی کند.
طی یک سرمایه گذاری مشترک با گینس آرنو در سال 1990 هنری ویسمیر را از کار برکنار کرد خودش به جای او بسیاری از کمپانی های مد و فشن مثل جیونچی را به کار کردن در زیرمجموعه لویی ویتون درآورد. پس از گذشت 11 سال ارزش بازار لویی ویتون دو برابر شد و سود فروش های آن تا 500 درصد افزایش یافت. او تصمیماتی گرفت مبنی بر آن که برند های زیرمجموعه ویتان هرکدام به طور مستقل عمل کنند و تاریخچه مربوط به خودشان را داشته باشند.
آرنو می گوید تمام تصمیمات حرفه ایش این ایده را دنبال می کند که لویی ویتون سود و موفقیتش را مدیون تمام برند های قدرتمندی است که داراییشان را در لویی ویتون سرمایه گذاری کردند و هنوز هم می کنند تا شرکت های نو پا بتوانند وارد عرصه رقابت شوند. در سال 1990 آرنو تصمیم گرفت تا اولین شعبه لویی ویتون را در شهر نیویورک آمریکا افتتاح کند، تا شروعی باشد برای موفقیت های این کمپانی خارج از فرانسه که بالاخره در دسامبر سال 1999 موفق به این کار شد.
هنر یابی
آرنو همچنین علاقه ی زیادی به جمع آوری آثار هنری دارد به طوری که او، تعدادی از آثار هنرمندان برجسته ای مثل پیکاسو هنری مور و اندی وارهول را در کلکسیونش دارد. او همچنین اصرار داشت تا لویی ویتون را به عنوان حامیان مهم هنر در فرانسه معرفی کند. در همین راستا اقداماتی هم انجام شد مثل این که کمپانی ویتون شعبه ای را تاسیس کرد، تحت عنوان طراحان مد جوان که در آن هر ساله یک رقابت هنری جهانی برگزار می شود و به برنده ی آن هزینه ی اولیه شروع خط هنری خودش داده می شد و همچنین یک سال آموزش دیدن رایگان به او اهدا می شد. در سال 2014 آرنو ساختمان اصلی لویی ویتون را به معماری آرشیتکت فرانک گری ساخت تا در آن از هنر امروزی و خلاقیت حمایت شود. آرنو می گوید اگر بتوانیم عمیقا کاری که انسان های خلاق می کنند را دوست بداریم و حمایت کنیم هر چقدر هم که کارهایشان غیرقابل پیشبینی و غیر منطقی باشند، آن زمان می توانیم آن ها را بفهمیم و به درون ذهنشان نفوذ کنیم.
زندگی شخصی
آرنو دو بار ازدواج کرد و یک دختر و چهار پسر دارد. دختر و دو پسرش در ویتون مشغول به کار هستند. خانواده آرنو در خیریه هم فعالیت دارند آنها 200میلیون از داراییشان را به کلیسای نوتردام پاریس بعد از آتش سوزی اهدا کردند. باید گفت که برنارد آرنو از ثروتمند ترین مردان جهان امروز است و امپراطوری مد او تاثیرات زیادی روی جهان مد و فشن داشته است و درجه یک ترین محصولات مد را تولید کرده است. میلیون ها نفر در سراسر جهان در کمپانی های او مشغول به کار هستند.
برنارد آرنو سه چیز را به عنوان قانون های موفقیت معرفی کرده است:
1.صبور بودن: او معتقد است که اتفاقات خوب برای افرادی می افتد که منتظر می مانند. چرا که اتفاق خوب در زمان مناسبش رخ می دهد.
2.ستایش خلاقیت: از آنجایی که خلاقیت اصل مهم و کلیدی هر ایده و تولید است، شما باید آن را دوست بدارید و ستایش کنید پس اگر به دنبال یک نتیجه ارزشمند و معتبر هستید نباید خودتان را گول بزنید و خلاقیت را از کارتان حذف کنید. 3.مسیر خلاق: مسیر ساخت و تولید یک کار خلاقانه طولانی و زمانبر است اما همین مسیر است که کلید موفقیت است.

منابع:
Wealthygorilla.com
Britanniaca.com
Wikipedia.com
Forbes.com

518